زندگان همیشه مرده



قائم.مهدی.منتظر.انتظار.سعداش

زندگان همیشه مرده

 سال­ها از مرگ غافلین گذشت. آن مردمان که هزاران نفر بودند، بدن­هایشان پوسید و توده­ ی استخوان­ هایشان در خارج از شهر، گوشه­ ای جمع شد و تپّه­ ای استخوانی سال­ها نماد عبرتی بود برای آیندگان.

تا این­ که مردی از دیار خورشید پا به بیابان نهاد و با دیدن این استخوان­ها آهی از افسوس کشید و به حال آنان گریست؛ از پیشگاه صاحب و خدای خود برای آنان طلب بخشش نمود و با او داد سخن داشت و به نجوا پرداخت که بار خدایا! تو توانایی در دوباره زنده کردن مردگان، همان گونه که ایشان را می­راندی! (1)

و به قطع زنده­ نمود خداوند آن مردگان را از روی فضل و مهربانیش؛ چرا که آن بزرگ­مرد نبی و خلیفه­ ی او بود بر روی زمین و پاک دلی که از یاد خدایش غافل نمی­ شد.[۲]

و امروز این ماییم که از پس قرن­ها غفلت پا به عرصه ­ی وجود نهاده­ ایم؛ اما آیا عبرت می­ گیریم از گذشتگان خود و می اندیشیم در کردار و آینده­ ی خود؟ و ای کاش در فکر کار خویش بودیم. در هراسم از این ­که ما را مرگی بزرگ­ تر از گذشتگان فرا گرفته باشد؛ مرگی که در آن هیچ روشنایی نباشد و این مرگ، مرگِ قلب­هاست؛ تیرگی خاطره هاست؛ غفلت از یاد خدا! (3)

و استخوان­های متحرک امروز چه فرقی می­ کنند با استخوان­های انباشته­ ی دیروز؟! آیا امروز زندگی ما رنگ و بوی خدایی دارد؟ سؤال من این است که اگر امامِ زنده و صاحبِ عصر و زمان نداشتیم چگونه می­ زیستیم و چه فرقی با امروزمان می­ کرد؟ آیا بسنده کنیم به همین حد که هر ساله تنها جشنی برای ولادتش بگیریم و فراموشش کنیم تا سال دیگر!!

و امروز این قلب­هاست که مرده ­اند؛ سالیانی است که کم­تر کسی متذکر این مطلب است. خدا نکند که ما مصداق ﴿ صُمٌّ بُکمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لا یرْجِعُونَ) (4) باشیم که کر و لال و کور شده باشیم و هیچ چیز را نبینیم و آن­چه از یاد برده باشیم این باشد که ما صاحب داریم. و شاید دوباره مردی از دیار خورشید بیاید که دست به دعا بردارد و برای زنده شدنمان درخواست نماید. نه، نه! مطمئن باش؛ قطعاً می ­آید؛ او خواهد آمد او همان صاحب و ولی ­نعمت اصلی ­مان است. اوست که: ﴿ یحی الاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها) (5)

اوست که زنده می­ کند زمین را پس از مردنش در حالی که: اِنَّهُم یرَونَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً.» (6)

منابع:
1. داستان شهری از شهرهای شام که هفتاد هزار خانه بودند و طاعون در آن جا شایع شد

این داستان در سوره ­ی بقره آیه ­ی ۲۴۳ به اجمال بیان شده. شرح آن در کتاب حیات القلوب باب چهاردهم آمده است.

2.  این شخص، پیامبر خدا - حزقیل علیه السلام- بود، طبق احادیث؛ حیات القلوب، باب ۱۴

3. اشاره به سوره اعراف آیه ۱۷۹ ﴿ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها ... اُولئِکَ هُمُ الغافِلُونَ )

4. بقره آیه ۱۸

5. حدید آیه ۱۷ تفسیر کنزالدّقائق، ج ۱۳،: خداوند زمین را به­ وسیله­ ی حضرت قائم علیه السلام زنده می کند، پس از مرگ زمین؛ منظور از مرگِ زمین کفرِ اهلِ زمین است و کافر در واقع مرده است.

6.  همانا آنان ظهور او را زمانی بس دور می­ شمرند و ما آن را نزدیک می­دانیم؛


نظرات شما عزیزان:

بی نام
ساعت17:06---10 فروردين 1392
سلام کاش روزی ما هم بیدار شویم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: فراموشی, زندگان, مرگ زمین,
ن : سعيد يابري
ت : یک شنبه 29 بهمن 1391


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.